loading...
شب های تنهایی
پسرک تنها بازدید : 96 چهارشنبه 08 مرداد 1393 نظرات (0)

تنها،مرد تنها،تنهایی،مرد عاشق،مرد غمگین،جدایی،دلشکسته،افسرده،مرد دلشکسته،دلتنگ،خسته،تنهاترین تنها،ناراحت،مرد دلشکسته،تنهاترین،تنهای تنها،مردی تنها و غمگین و دلتنگ و عاشق و دلشکسته

 

 

مــــــَــرد سکــــوت می کند
نمی تواند وقتــــی ناراحت است
گریــــــــه کند و بهــــــانه بگیرد

 

او نمی تــــــواند به تــــــو بگوید
منـــــــو بغــــــل کن تا آروم بشـــــــم
نمی تــــــــواند بگــــــــوید
دلـــــــش میخواهـــــد در آغـــــــوش تــــــــو گریه کند
مـــــــــرد نمی تواند صدایــــــش را
مثـــــل دختــــر بچه ها کنـــــــد و جیــــغ بزند
و بگـــــــوید : عاشقـــــتم
او همــــــــــه ی اینهـــــــا را قـــورت می دهد
کـــــــه بگوید یـــــک مــرد است
یـــــــک آدم محکــــــــم

 

کــــــــه می تواند تکیــــــه گاهــــــت باشـــــد

 

امـــــــا شما به قوی بودنش نگـــــــاه نکنید
تــــــــوی قلبـــــــش یک کـــودک زندگـــــــی می کند
ومن یک مردم...

 

 

پسرک تنها بازدید : 40 چهارشنبه 08 مرداد 1393 نظرات (0)

 

دوسـت دارم یـڪ شبــ، هفتــاد سـال پیـــر شـوم

در
ڪنــار خیـابــانی بـایستـــم . . .

تـــو مـرا بـی آن
ڪــ بـشنــاسی ، از ازدحـام تــلخ خـیـــابـان عبــور دهــے . . .

هفتـــاد ســال پیـــر شـدن یــک شبـــ


بـه حـس گـــــرمــی دسـتـ های تـــو
هنــگامـی کـه مرا عبــور میـدهـی بــی آنـ
ڪـ بـشنــاســی،

مــ
ے ارزد . . .!

 

پسرک تنها بازدید : 34 دوشنبه 06 مرداد 1393 نظرات (0)

 

Description: http://www.xum.ir/images/2014/05/22/54151555815147114772.jpg

 

 

 

ﯾﮑــــــــــــــ ﻗﯿﻘﻪ ﺳﮑﻮﺗــــــــــــ !

 


ﺑﺨــﺎﻃــــﺮِ ﺗﻤــﺎ
ِ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾــــﯽ ﮐــﻪ ﺩﺭ
ﺣـــﺪِ ﯾﮑـــــ ﻓﮑـــﺮ ﻣﺎﻧـــﺪﻧــﺪ!!!
...
ﺑﺨﺎﻃـــــﺮِ ﺷﺒـــــــ ﻫﺎﯾـــﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﻧـــﺪﻩ ﺳﭙﺮ ﻛـــﺮﯾـــﻢ ...

ﺑﺨﺎﻃـــﺮِ ﻗﻠﺒـــﯽ ﮐﻪ
ﯾﺮ ﭘﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻟِﻪ ﺷــــﺪ ...!

ﺑﻪ ﺧﺎﻃــــﺮِ ﭼﺸﻤﺎﻧـــﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ
ﺭﺍﻧﯽ
ﻣﺎﻧﺪﻧــــﺪ!!!

ﯾﻜــــــــــــــ
ﻗﯿﻘــﻪ ﺳﻜﻮﺗـــــــــــ!

ﺑﻪ
ﺣﺘﺮﺍﻡِ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷـﺎﺩﯼ ﺧــﻮﺭﺍ ...
ﺑﺎ ﻧﺎ
ﺭﺍﺣﺘــــــ ﮐﺮﻧﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧــﺪ!!!

ﺑﺨﺎﻃﺮِ ﺻﺪ
ﻗﺘـــــــ ﮐﻪ ﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻫــﺎ ﺟﻮﺩﺵ ﻓﺮﻣﻮ ﺷﺪﻩ ﺳﺘــــــ ...
ﺑﺨﺎﻃـــﺮِ ﻣﺤﺒّﺘــــ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭﺍﻗﻊ ﮔﺮﯾـــﺪ!!!
ﯾﮑــــــــــــ
ﻗﯿﻘﻪ ﺳﮑﻮﺗـــــــــــــ !!!
ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــﺮِ ﺣﺮ
ﻫﺎﯾــــﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﺘـــــــ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﺸـــﺪ!!!
ﺑﺮ
ﺍﯼﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﯾــــــﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷــــﺪ !...

 

 

 

 

 

پسرک تنها بازدید : 38 دوشنبه 06 مرداد 1393 نظرات (0)

 

عجبــــ وفـــایـــی دآرد این دلتنگــــی!

 

تنهـــــاش که میـــذآری میــری تو جمـــع و کلّی میگـــی و میخنــــدی

 

بعد کـــه از همه جـــدآ شدی از کـُنـــج تآریکـــی میآد بیرون

 

می ایستـــه بغـــل دستــتــــ … 

 

دســتـــ گرمشـــو میذاره رو شونتــــ

 

بر میگـــرده در گوشــتـــ میگـــه:

 

خـــوبــی رفیـــق؟؟!!

 

بـــآزم خودمـــم و خـــودتــــ

 

پسرک تنها بازدید : 37 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

 

 

چرا از مرگ می ترسید ؟

 

چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟

 

چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟

 

مپندارید بوم نا امیدی باز

 

به بام خاطر من میکند پرواز

 

مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است

 

مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است

 

مگر می ، این چراغ بزم جان مستی نمی آرد

 

مگر این می پرستی ها و مستی ها

 

برای یک نفس آسودگی از رنج هستی نیست ؟

 

مگر افیون افسونکار

 

نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد

 

مگر دنبال آرامش نمی گردید

 

چرا از مرگ می ترسید ؟

 

کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید

 

می و افیون فریبی تیز بال وتند پروازند

 

اگر درمان اندوهند

 

خماری جانگزا دارند

 

نمی بخشند جان خسته را آرامش جاوید

 

خوش آن مستی که هوشیاری نمیبیند

 

چرا از مرگ می ترسید ؟

 

چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید ؟

 

بهشت جاودان آنجاست

 

گر آن خواب ابد در بستر گلوی مرگ مهربان آنجاست

 

سکوت جاودانی پاسدار شهر خاموشی است

 

همه ذرات هستی محو در رویای بیرنگ فراموشی است

 

نه فریادی ، نه آهنگی ، نه آوایی

 

نه دیروزی ، نه امروزی ، نه فردایی

 

جهان آرام و جان آرام

 

زمان در خواب بی فرجام

 

خوش آن خوابی که بیداری نمیبیند !

 

سر از بالین اندوه گران خویش بردارید

 

در این دنیا که هر جا هر که را زر در ترازو زور در بازوست

 

جهان را دست این نامردم صد رنگ بسپارید

 

که کام از یکدگر گیرند و خون یکدگر ریزند

 

درین غوغا فرو مانند و غوغا ها بر انگیزند

 

سر از بالین اندوه گران خویش بردارید !

 

همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید

 

چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید ؟

 

چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟

 

چرا از مرگ می ترسید

 

 

پسرک تنها بازدید : 27 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

 


 

باید فراموشت کنم

چندیست تمرین می کنم

منمی توانم ! می شود !

آرام تلقین می کنم

حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....

تا بعد، بهتر می شود ....

فکری برای این دلِ آرام غمگین میکنم

من می پذیرم رفته ای

و بر نمی گردی همین !

خود را برایدرک این ، صد بار تحسین می کنم

کم کم ز یادم می روی

این روزگار و رسماوست !

 

این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم...

 

پسرک تنها بازدید : 30 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

AMOROUSLY LETTER نامه عاشقانه غضنفر به عشقش (اوج خنده)  

سر آغاز نامه عاشقانه با نام یارم می نویسم صادقانه.
از عشق می نویسم از صفایش ، از محبت می نویسم از وفایش ، از دلش می نویسم ، از نگاهش.
در همان لحظه اول که تو را دیدم عاشقت شدم، عاشق آن چهره ماهت شدم ، عاشق آن قلب تنهایت شدم.
عاشق حرفهای پر مهرت شدم، عاشق چشمهای زیبایت شدم.
در همان لحظه بیادماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو دردو دل کنم . چیزی در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهایم به تو خواهم گفت!
می خواهم بگویم دوستت دارم، عاشقت هستم.
درهمان لحظه اول که تو را دیدم احساسی در دلم داشتم!
احساس می کردم چشمانت به من می گویند بیا باهم باشیم ، از هم بگوییم ، بادل باشیم.
چشمانت به من می گویند بیا و با عشق همسفر باش!
ای هستی ام ، ای یاورم ، ای دلدار زندگی ام زودتر بیا و در قلبم خانه کن. بیا و قلبم را آرام کن. بیا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! بیا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان.
نامه ام را برایت بر روی بهترین کاغذ زندگی می نویسم با جنس اعلا.

 

اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت.

 

پسرک تنها بازدید : 42 سه شنبه 31 تیر 1393 نظرات (0)

 



لازم است بگویم ...

قلبم...

یک خط در میان میزند

زود نیست...؟

دست هر پیرزنی را گرفتم

گفت:"پیر شی مادر"

خدایا...

نکند در جوانی پیر شدم؟

پسرک تنها بازدید : 34 سه شنبه 31 تیر 1393 نظرات (0)

 


خــــــــدایــا

مگــر بودن او در کنـارم چقـدر از جهانـت را میگرفــت؟

 

به حرمت تمام شبهای بغض و بیداری

تمام زخمهای عمیق و کاری

به احترام خودم...صبوری بی اندازه ام

و روی پا ایستادنم بعد از طوفانی ویرانگر !

مطمئن باش

هیـــــــچ چیــــــــــز را هـــــــــــرگز...

نه می بخشم - نه فراموش می کنم !

و تو ...

باشد که رستگار شوی !!!

پسرک تنها بازدید : 59 سه شنبه 31 تیر 1393 نظرات (0)

 

نامه ای برای خدا

خدایا منم بنده گنه کار و زمین خورده ات؛ چرا کمکم نمی کنی؟ خدایا تو که بزرگ وبخشنده ای چرا جوابم را نمیدی؟ خداوندا ، بارالها ! از گناهانم مانند آرزوهایم ساده بگذر!تا من بدبخت راحت باشم ، من که کسی را ندارم تنها وبی کس تو این دنیای پر از نیرنگ و فریب مانده ام تنها امید ودلخوشیم تویی اما انگار تو هم از دستم خسته شدی . خدایا خسته شدم از لبخند های اجباری و حرفهای تکراری . حالم به طرزی شده که خجالت می کشم از اینکه آروز کنم و برآورده نشه. نمیدونم تو زندگیم چه گناهی مرتکب شدم که مستحق چنین عذابی باشه وبه چنین سرنوشتی دچار بشم . خدایا نگاه کن منم ! از بی کسی خسته شدم توبن بست تنهایی هام گیر کردم تا به کی به زور خوشحال باشم وزندگی کنم؟ خدایا منم آدمم ، منم حق زندگی دارم ، منم دل دارم ، منم لذت بردن از زندگی را دوست دارم ، منم آرامش را دوست دارم ، خواب راحت را منم دوست دارم ، خسته شدم از این همه ترس از تنهایی.

بی کس مانده ام در کوچه های بی کسی ، سنگ قبرم را چرا نمی سازد کسی


 

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما مطالب سایت بیانگر چه شخصیتی میباشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 35
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 50
  • بازدید ماه : 124
  • بازدید سال : 725
  • بازدید کلی : 7,064
  • کدهای اختصاصی

    ツCode style picturesツ
    http://bo3e.com/wp-content/uploads/style-ax-cod.gif 

    كد ساعت

    
  • مجتمع طلائیه
  • بزرگترین گالری عکس













    دریافت کد عکس تصادفی

    آرشیو کد آهنگ دانلود آهنگ جدید